top of page

تقدیم به تقدیس تبرع در آئین بهایی!  این مجموعه بواسطه

محفل مقدس بهائیان آذربایجان جمع آوری گردیده

4) نظم جهان‌آرای حضرت‌بهاالله و پاکت اعانه من

حقّ جل جلاله از دو طایفه عزّت برداشت: امراء و علماء. (مضمون بیان: از دو قشر میان انسانها قدرت غصب گردید: پادشاهان و روحانیون.)

-حضرت بهاءالله

 

هر فرد بهائی.... باید درک کند که چه مسئولیت خطیری در رابطه با صندوق تبرّعات بدوش دارد.

-حضرت شوقی افندی

 

همه، بدون توجه به کمیّت دارائی‌شان، باید [در تبرّعات] شرکت نمایند. [ترجمه‌غیررسمی]

-حضرت شوقی افندی

 

در شماره قبلی "چشمهٔ خروشان،" مفهوم فداکاری، بخشندگی، و روح ایثار در تبرّعات به صندوق بهائی به طور خلاصه مذاکره شد. آیا بُعدِ دیگری هم هست؟ پس "مشارکت" چه؟ چه کسی در جامعه بهائی دعوت به اشتراک در این روند شده؟ در این دور اعظم خداوند چه کسی را فراخوآنده که در راهش فداکاری کند؟  امروز جامعه بشریّت، دنیائی را مشاهده می‌کند که با سرعت زیاد در حال رشد غیر عادی است و بسوی "جهانی-سازی" و "وحدت در تفاوت" می‌تازد.  این دو روند در حال تحوّل و گسترش‌اند و همواره چهره جهان را بطور بنیادی تغییر داده‌اند.  این تحولات مشابه سیلی است که از جامعه بشریّت عبور می‌کند، افکار کهنه را می‌شوید و می‌برد،  و احدی را یارای جلوگیری از این دگرگونی‌ها نیست.  با سرعتی هرچه تمامتر پیش می‌رود. در کرۀ زمینی که حکومت‌ها، قدرت‌ها، و کلیه حقوق‌بشر بطور سنتی در دست عده‌ای قلیل بوده، امروز در حال تقسیم شدن میان انسان‌هاست، در حالی که میثاق حقوق بشر بالاخره در چند دهه اخیر به رسمیّت شناخته شده و تدریجاً ریشه خود را محکمتر می‌سازد زیرا عالم بشریّت به یکدیگر وابستگی حیاتی پیدا کرده و همه اقلیم و ملتها، اعم از بزرگ یا کوچک و یا کمیّت شهروندان‌ آنها، همگی به یک جامعه جهانی بشریّت وابسته شده، برای بقای نسل خود فی‌المجبور به آن خدمت می‌کنند. دقیقاً در همین راستا است که ظهور حضرت بهاءالله و احکام نوین آئین بهائی راهی جدید و حیاتی در لزوم مشارکت عمومی و همگانی به تبرّعات در راه خدا ارائه می‌دهد.  این راه نوین بخشی جداناپذیر در شکوفا شدن جامعه بین المللی بشریّت می‌باشد و فرقی میان انسانها نمی‌داند.  همه بطور عمومی و همگانی باید اشتراک کنند.

بوجود آمدن يک جامعه جهانی، و اعتقاد وجدانی به يک وطن بودن دنیا، و تأسيس مدنيّت و فرهنگ جهانی—که بايد با اوّلين مراحل عصر ذهبی دور بهائی مقارن باشد—هر چند از لحاظ اجتماعی بالاترين حدّ پيشرفت در سازمان يافتن جامعه بشری محسوب می‌شود، امّا يقيناً ترقّی بشر از لحاظ انفرادی بر اثر تحقّق آن جامعه جهانی متوقّف نخواهد شد و الی لا نهایة به پيشرفت و تقدّم ادامه خواهد داد.

-حضرت شوقی افندی 

زمانی که هنوز نوجوانی بیش نبودم به تاریخ باستان علاقۀ بسیاری داشتم که چگونه چند تمدّن عظیم در دنیا بر تمامی کره زمین حکومت می‌کردند. عظمت پادشاهان و ملکه‌های این حکومت‌ها، قدرت و حاکمیّت عالی آنها، کاخ‌های چل‌ستون مجلل و پرشکوه‌شان، سلطنت بی‌کران‌شان، و حتی زیبائی تاج‌های ایشان تصوراتم را بعنوان یک نوجوان چقدر بخود جلب کرده بود. من مرتّب به کتابخانه نزدیک منزلمان می‌رفتم تا نقاشی امپراتوری‌های رٌوم باستان، فرعون‌های مصر، و پادشاهان پارسی را ببینم.  دوست داشتم دست‌هایم را بر روی تاج‌هایشان بگذارم تا ببینم به من چه می‌گویند.

 

هر ذره که در خاک زمینی بوده است  -  پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است

     گرد از رخ نازنین به آزرم فشان  -  کان هم رخ خوب نازنینی بوده است

در یکی از کتاب‌ها خواندم که در زمانهای قدیم پارس‌ها، از پایتخت‌شان، یعنی کاخ تخت‌جمشید شیراز، بر نیمی از جمعیّت عالم حکومت می‌کرده‌اند و خوب بیاد دارم که چقدر نقاشی‌های رنگارنگ پادشاهان در کاخ‌های موقّرشان برایم بعنوان یک نوجوان جذّاب و گیرا بود.  مردمی که در روزهای نوروز جلوی کاخ پرسپولیس تخت‌جمشید به صفّ میاستادند تا هدایایی به پادشاه--که حکم خداوند را داشت--ایثار کنند.  حقیقتاً این عظمت و جلال مرا به حیرت می‌انداخت.

کاخ تخت‌جمشید شیراز که مردم بسیار برای ادای احترام به پادشاه فرسنگها میامدند و اعانات میدادند

 

در یکی از نقّاشی‌های تخت‌جمشید مردمی را دیدم که با تعظیم و انکسار بسوی پادشاه می‌آمدند و رضایت او را می‌طلبیدند. از پدرم پرسیدم چرا مردم اینقد خوراکی برای پادشاه می‌آورند؟ مگر پادشاه به اندازه کافی خوراکی ندارد؟ پدرم توضیح داد که قبل از ظهور حضرت‌بهاءالله مردم تبرّعات خود را به پادشاهان (که نماینده خداوند روی زمین هستند) می‌دادند و پادشاهان بجای مردم دعا می‌خواندند، مسجد، کلیسا، و صومعه می‌ساختند، به روحانیون معاش می‌پرداختند که به مردم خدمت کنند، کارهای خیریه انجام میدادند و بسیاری خدمات دیگر.  پدرم امین حقوق الله ناحیه ما بود و می‌گفت که ظهور حضرت‌بهاءالله مسئولیت خطیر تبرّعات سخاوتمندانه و فداکارانه در راه خدا را از دوش پادشاهان برداشت و بدوش یک یک نفوس گذاشت مثل پدری که ارث خود را میان فرزندانش تقسیم می‌کند.  در نتیجه این تغییر کلی اصل نوین اشتراک عمومی و همگانی تأسیس شد و صندوق اعانه به خداوند حالتی کاملاً عمومی و جهانی بخود گرفت.

     دل می‌رود ز دستم، صاحب دلان، خدا را!  -  دردا که راز پنهان خواهد شد آشگارا

کشتی شکستگانیم، ای باد شُرطه، برخیز!  -  باشد که بازبینیم دیدار آشنا را

 

برای جامعه بشریتی که همیشه در حال پیشرفت است و اینک بدورهٔ تکامل بلوغی خود رسیده، تعالیم بهائی طبیعت تبرّعات در راه خدا را مفهومی نوین بخشیده است. نظم جهان آرای حضرت‌بهاءالله که در سال ۱۸۶۳ شکل اوّلیه خود را گرفت، به طور کامل چگونگی توزیع ثروت را در دنیا تغییر داد. با یک فرمان از جمال کبریای حضرت‌بهاءالله، قدرت‌های جهان، منابع طبیعی عالم و همچنین سرمایه‌های کلان دنیا—که همیشه در سلطه پادشاهان بود—بین یک یک اعضای جامعه بشریّت و مردم دنیا توزیع شد. حضرت بهاءالله عالم بشری را به دموکراسی، عدالت اجتماعی، تساوی حقوق، فدرالیزاسیون، و برابری میان نوع انسان تشویق کردند که ریشه‌های مردمی دارد و محکم سازی جامعه را از محلّه و همسایگی شروع می‌کند تا به بالا رسد نه اینکه از بالا پایین را حکومت کند.  با اینکه در سالهای ۱۸۶۰ به فرمان رسمی سلطنت ایران و امپراطوری عثمانی ترکیه، که نیمی از دنیا را زیر سلطه خود داشت، زندانی بودند، حضرت‌بهاءالله یکی از انقلابی‌ترین فرمان‌های تاریخ بشریّت را که تا کنون احدی جرأت فکر کردن به آن را نداشته، تا چه رسد به اظهار آن، ایشان در کمال قدرت و عظمت بیان فرمودند.

حق جل جلاله از دو طایفه عزت برداشت امراء و علماء.  (مضمون بیان: از دو قشر، میان انسانها، قدرت غصب گردید: پادشاهان و روحانیون.)

-حضرت بهاءالله

 

پیشگویی و وعده‌های حضرت‌بهاءالله بزودی، یعنی در اواخر همان قرن، بوقوع پیوست و همانطور که در صفحه‌های تاریخ خوانده‌اید تمام پادشاهان جهان یکی پس از دیگری سقوط کردند و سلطنت‌شان بدست جمهور مردم افتاد، از جمله ترکیه، ایران، روسیه، فرانسه، اسپانیا، چین و بسیاری دیگر از پادشاهان دیکتاتوری که همه می‌دانید. اگر چه چند پادشاهی امروز در جهان باقی مانده، ولی آنها بر مردم سلطنت نمی‌کنند زیرا از آنها "قدرت غصب گردیده."  و اینست تغییر اساسی در روند تمدن بشریّت که احکام نوین حضرت‌بهاءالله مسئولیت ایثار فداکارانه تبرّعات را از دوش پادشاهان به دوش یک یک افراد کره زمین گذاشت بدون در نظر گرفتن وضعیت اجتماعی، سنّ، جنس، نوع تحصیل، اشتغال، و امکانات مادی. در نظام جهان آرای حضرت‌بهاءالله هر فرد پادشاه زندگی خود می‌باشد. در جامعه بهائی مردان و زنان از تساوی حقوق برخوردارند که خود شخصاً در راه خدا تبرّع ایثار کنند، کودکان و نوجوانان مرتّب تشویق می‌شوند که از طفولیّت قدم به یک زندگی فداکارانه و سخاوتگرانه بگذارند.  البته باید بیدار بود که این روند نونین و تقسیم ثروت بین عموم مسئولیت خطیری هم در بر دارد.

هر فرد بهائی.... باید درک کند که چه مسئولیت خطیری در رابطه با صندوق تبرّعات بدوش دارد.

-حضرت شوقی افندی

 

البته در نگاه اوّل به این بیان مبارک معنی آن ساده بنظر میرسد.  اولین بار که این بیان را دیدیم کلمه "هرفرد بهائی" برای حقیر کاملا واضح بود، یعنی بدون استثنا، امّا برای فهم بهتر کلمه "خطیر" مجبور شدم دست به دامن فرهنگ لغت شوم تا ببینم منظور واقعی از این کلمه چیست. خطیر به معنی بزرگ، مهم، جدّی، و محکم است. یعنی انتقال ثروت از دست پادشاهان به دست شهروندان جهان خوب بود و دل عامه مردم را شاد کرد، امّا بدست آوری ثروت مسئولیتی سخت، سنگین، و جدّی را هم به دوش مردمان عالم گذاشت که باید با "منتهی درجهٔ فداکاری" و "روحیهٔ بخشندگی" مال خدا را در راه کسی که آن مال را به آنها داده ایثار کنند.

پس تقدیم به صندوق امتیازی است روحانی... که هیچ مؤمنی نباید خود را از آن محروم کند. هم مسئولیت محسوب می‌شود و هم منبع خیر و برکت. [ترجمه غیررسمی]

-بیت العدل اعظم الهی

 

پس مسئلهٔ اشتراک و چه کسی باید شرکت کند در این بیانات مبارک روشن‌تر می‌شود  و پرسش ما را بوضوح پاسخ می‌دهند که چه کسی باید در تبرّعات صندوق بهائی شرکت کند: "هر فرد بهائی" زیرا "هیچ مؤمنی نباید خود را از آن امتیاز محروم کند." اگر ما بخواهیم بخشی از تمدّن نوین و مترقّی خداوند در دوره بلوغ بشریّت باشیم، باید نگرشی نوین در بخشندگی و ایثار اتخاذ کنیم. اجازه بفرمائید توجه دقیق‌تری به زبان دوره بلوغ بشریّت داشته باشیم.

يَا ابْنَ الوُجُودِ! أَحْبِبْني لأُحِبَّكَ. إِنْ لَمْ تُحِبَّنِي لَنْ أُحِبَّكَ أَبَداً.  فَاعْرِف يا عَبْدُ.  (مضمون بیان: ای پسر وجود! عاشق من باش تا من هم بتوانم عاشق تو باشم.  اگر تو عاشق من نباشی، عشق من هرگز به تو نخواهد رسید.  این را بدان ای بنده!)

-حضرت بهاءالله

 

وقتی که بچه ها کوچک هستند، والدین هرگز به آنها نمی‌گویند: "عاشق من باش تا من هم بتوانم عاشق تو باشم"، زیرا آنها میدانند که فرزندان در دوره کودکی بسر می‌برند، بنابر این انتظاری هم از آنها ندارند. بهمین منوال عشق خداوندی در دوره طفولیت بشریّت بدون قید و شرط است. امّا همانطور که بچه‌ها بزرگ‌تر می‌شوند رابطهٔ آنها با والدین خویش جنبه کامل‌تر و بالغ‌تری بخود می‌گیرد. جوانان بالغ باید به والدین خود عشق بورزند تا لایق عشق والدین شوند.  یا عشق بین زن و شوهر هیچوقت نمی‌تواند یک طرفه باشد زیرا زن و شوهر در دوره بلوغ بسر می‌برند.  به این ترتیب، در نظام جهان آرای حضرت‌بهاءالله، یعنی دورهٔ بلوغ جامعهٔ بشری، جانان طلب جان می‌کند تا جان از فضل او محروم نگردد: "اگر تو عاشق من نباشی، عشق من هرگز به تو نخواهد رسید.  این را بدان ای بنده! "

 

چون می روی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو  -  وز چشم من بیرون مشو ای مشعله تابان من

    هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم  -  چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من

چرا آثار مقدّس بهائی چنین تأکید شدیدی به مشارکت عمومی در تبرّعات می‌کند؟ چرا توصیه می‌کند که "هر فرد بهائی ... باید شرکت نمایند"؟  البته که برای ما زمینی‌ها پاسخی برای اینگونه سؤالات نیست، ولی خوب می‌دانیم که پیام حضرت‌بهاءالله همانند نسخهٔ پزشک حاذقی است که منحصراً نسخه را برای درمان امروز نوشته.

رگ جهان در دست پزشک دانا است. درد را می‌بيند و بدانائی درمان مي‌کند. هر روز را رازی است و هر سر را آوازی. درد امروز را درمانی و فردا را درمان ديگر. امروز را نگران باشيد و سخن از امروز رانيد. ديده ميشود گيتی را دردهای بيکران فرا گرفته و او را بر بستر ناکامی انداخته. مردمانی که از باده خودبينی سرمست شده‌اند پزشک دانا را از او باز داشته‌اند. اينست که خود و همه مردمان را گرفتار نموده‌اند. نه درد ميدانند نه درمان ميشناسند. راست را کژ انگاشته‌اند و دوست را دشمن شمرده‌اند.

-حضرت بهاءالله

ما باید همانند چشمه‌ایی خروشان باشیم که مستمراً خود را از آنچه که دارد تخلیه می‌کند و به طور مداوم از منبع غیبی و نامشهود مجدداً  پر می‌شود.  بذل و کرم مداوم برای خیر و صلاح همنوعان بدون ادنی خوفی از فقر و متکی بودن به فیوضات لاریبیه منبع ثروت و استغنا و منشاء کل خیر- و این است راز حیات حقیقی! (ترجمه‌غیررسمی)

-حضرت شوقی افندی

 

امروز زمانه بکلی عوض شده و بسرعت در حال تغیرات بنیانی‌است. خود بخوبی بیاد دارم در همین جمهوری آذربایجان تا چند دهه پیش ارباب رعیتی بود و در دوران اتّحادیه جماهیر شوری مزارع اشتراکی نظام کمونیست حاکم عامه مردم بود.  احدی حق جمع‌آوری ثروت نداشت. کلیه دارائی‌ها، خانه‌ها، زمین‌ها، کسب‌وکارها، کارخانه‌جات، و حتی برداشت مزارع متعلق به حکومت مرکزی بود و مستقیماً به باکو صادر می‌شد. امروز ما در دنیای دیگری زندگی می‌کنیم.  دروه‌ایی که همه انسانها بطور فردی مالک دارائی‌های شخصی هستند. حتی اطفال اتاق خود را دارند، گوشی خود، کامپیوتر خود، و غیره. جوانان حتی خودروهای شخصی سوارند، چه دختر چه پسر. پس مالکیّت است که "مسئولیت خطیر" بر دوش انسان می‌گذارد وگرنه مادام که ماکیّت نبود خداوند چه توقعی از بندگانش می‌توانست داشته باشد؟  امروز نفوس مسئول انضباط نفس خود دارند و باید ذهن و اعمال و رفتار خود را تربیّت کنند و در کمال سخاوت آن چیزی را که دنیا به هر شخص بخشیده با فداکاری بی نظیری بدنیا باز گرداند و آن را زندان نکند.  چرا حضرت‌بهاءالله میفرمایند حقوق‌الله را زندان نکنید؟  توجه بفرمائید که در این دور اعظم از فم الهی کلمه زندانیی کردن مال استفاده شده وقتیکه انسان ثروت خود را از خدمت به همنوع مستور میدارد.  تربیّت این انضباط شخصی، بنوبه خود، ثابت خواهد کرد همان درمانی است که طبیت حقیقی تجویز کرده و ما را در عرفان، عشق به بشریّت، احترام به خود و به همنوع خود همراهی می‌کند تا جامعه بشریّت در عصر ذهبی به رفاه جهانی برسد.

 

               الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها  -  که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشگل‌ها

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید  -  که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

 

بی تفاوتی در امر بخشندگی، بشریّت را از این درمان الهی دور می‌کند و در ژرف دلبستگی‌های مادی، خودخواهی محض، خودپرستی، حرص، و طمع غرق می‌نماید، کما اینکه غرق کرده و امروز جهان در چنگال طمعکاری خطرناکی گرفتار است که تیشه به ریشه جامعه بشریّت می‌زند. علائم پر رنگ این زندگی نامطلوب در دنیا به سهولت آشکار است و همه ما شاهد آن هستم امّا احدی نمی‌داند چه باید کرد. مطمئناً توصیه‌های "پزشگ دانا" دیر یا زود نشان می‌دهد که تنها درمان این شیوع جهانی بخشندگی، فداکاری، و خدمت است دائم است مثل همان چشمه ایی که مستمراً خود را از انچه دارد خالی می‌کند. همانطور که ما اعضای جامعه بشریّت روزبروز در حال ثروتمندتر شدن هستیم، باید انضباط شخصی خود را با تلاشهای سخاوتمندانه و فداکارانه میزان کنیم و سعی داشته‌باشیم روزی نگذرد که بدون عمل فداکارانه و یا خدمت به نوع بشر سر بر بالیم بگذاریم.  چرا باید همانند این حقیر عمری را با ترس از دست دادن مال و دارائی زندگی کرد؟  باید مطمئن بود که همان خداوند بخشنده‌ایی که به ما داده دوباره کاسه ما را پر خواهد کرد و این نیست راز حیات حقیقی؟

 

احدی نمی‌تواند تغییرات و دگرگونیهای پرسرعت جامعه بشریّت را انکار کند. این به نوبه خود گواهی اثرات پر طراوت وحی حضرت‌بهاءالله است. عمر گذران ما مثل سفری است برای کشف مرواریدهای همان حکمتی که "پزشک دانا" در آثار خود به ما اعطاء کرده. خوشا بحال کسی که سفر خود را زودتر شروع کرد.

قصر فردوس به پاداش عمل می‌بخشند  -  ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس

   بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین  -  کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس

و فى هذا السّفرِ يشهدُ السّالِک التّبديلاتِ و التّغييراتِ و المختلفاتِ و المتفاوِتاتِ و يشهدُ عجائبَ الرّبوبيةِ فى اسرارِ الخليقَةِ و يطَّلعُ علی سبُلِ الهدايةِ و طُرقِ الآلهيّةِ هذا مقامُ الطّالبينَ و معارِجُ القاصدينَ  (مضمون بیان: در این سفر سالک هزاران تغییرات، دگرسازی‌ها، وراریخت و تضادها در خود مشاهده می‌کند. و در اسرار آفرینش اجاعب الهی را می‌بیند و راه هدایت و مسیر پروردگارش را کشف می‌کند. مقام سالک چنین مقامیست و ارتفاع از آن کسانی است که به سوی او می شتابند.

-حضرت بهاءالله

 

هر فرد بهائی میتواند به صندوق تبرعات اعانه دهد، خواه بزرگسال خواه کوچکسال. ارائه مدرک در این بابت لازم نیست.  بچه‌های بهائی در هر نقطه‌ایی از عالم همیشه در ایثار به صندوق سهیم بوده‌اند. [ترجمه غیر رسمی]

-حضرت شوقی افندی

bottom of page