پاکت تقبل!

خوش آمدید!

من پاکت تقبل شما هستم و صمیمی‌ترین دوست‌تان در سفری که برای کشف "راز حیات حقیقی" انتخاب کرده‌اید.  من بیش از صدوپنجاه سال عمر دارم و بسیاری را در این سفر همراهی کرده‌ام تا آنها محصول برکتهای الهی را برای خود درو کنند...

​

من دست تو را بارها گرفته تشویق کرده‌ام که با من بیایی. بعضی مرا به کناری انداخته رغبت سفر نمی‌کنند؛  بعضی مرا با خوف و شک نگاه می‌دارند و اسراری که به آنها فاش می‌کنم برایشان بیشتر باعث تردید می‌شود.  بعضی ها هم از من بخاطر کمک به صندوق محلی شان استفاده می‌کنند ولی مرا درک نکرده‌اند.  با اینهمه من همیشه با شما صمیمی و یک رنگ سفر کرده‌ام بدون هیچگونه قضاوتی.  در سفرهایمان صدای منست که در وجود شما "راز حیات حقیقی" را می دمد...

در دل من چیزی هست،  مثل یك بیشه نور- مثل خواب دم صبح ،  و چنان بی تابم - كه دلم می خواهد،   بدوم تا ته دشت  - بروم تا سر كوه، دور ها آوایی هست- كه مرا می خواند...   (سهراب)

با من بیا و مطمئن باش! این آوا خواندنی یا نوشتنی نیست. این آوا رازیست که چون به من نزدیک شدی تدریجاً در قلبت تو حک می‌شود و به وادی معرفت میرساند.  قَدم اوّل بردار و قَدم دیگر بر عالم قِدم گُذار...

​