top of page

تقدیم به تقدیس تبرع در آئین بهایی!  این مجموعه بواسطه

محفل مقدس بهائیان آذربایجان جمع آوری گردیده

۶) محفل روحانی، خزانه دار محفل و پاکت اعانه من

...درخواست تبرّعات در صورتی که جنبهء عمومی داشته باشد، کلمات آن با دقت انتخاب شده باشد، نفوس را الهام دهد، و با لحن موقّر بیان گردد البته که همیشه و در همه شرایط مورد استقبال است؛ امّا تصمیم گیری در تبرع به صندوق باید کاملاً به صلاحدید هر فرد مؤمنچه زن چه مردگذاشته شود که حالت، مقدار، و هدف تبرّع خود را با وجدان خود تعیین کند. (ترجمه غیر رسمی)

حضرت شوقی افندی

 

همه اعانات و تبرّعات بهائی گلاً باید به خزانه دار محفل روحانی تقدیم شود گه برای ترفیع و ترقّی امرالله، در آن دیار و آن مملگت، حصر گردد. (ترجمه غیر رسمی)

حضرت شوقی افندی

 

در نشریهء قبلی چشمه خروشان، گفتگوئی پیرامون نقش فرد در حرکت خود و جذب تأیید در رابطه بصندوق دنبال کردیم. داستان آن شخص مؤمن که در عکاء زندگی می‌کرد را خواندیم و توصیه‌های حضرت‌عبدالبهاء را شنیدیم.  واقعاً این حکایت برای فهم مطلب بسیار جالب بود گه ما انسان‌ها چگونه با صدای درونی خود "از التیام و پرتوی نیروبخش برکت الهی خود را محروم ‌می‌سازیم."  در این شماره بررسی خواهیم داشت پیرامون مسئولیت محفل مقدّس روحانی و خصوصاً خزانه‌دار در رابطه با صندوق اعانات بهائی. بیت‌العدل اعظم الهی همواره از محافل روحانی خواسته‌اند که در "مسئولیت مستقیم و غیر قابل اجتناب" خود در آموزش احباء با "اصول معنوی تبرّعات صندوق بهایی" فعال باشند. این مسئؤلیّت آنقدر مهم و حیاتی است که بیت‌العدل اعظم محافل را با این بیان هوشیار می‌نمایند: "عدم آموزش و تعلیم و تربیت" برابر است با اینکه " نفوس را عمداً از برکت و مزیّ‌های معنوی حاصل از بخشش در راه پروردگار محروم و بی‌نسیب ساخت".

همزمان با مسؤلیت روحانی احباء در قبال تبرّعات به صندوق، وظیفهء مستقیم و اجتناب ناپذیر محافل روحانی محلی و ملّی در قبال تعلیم و تربیت احباء با تعالیم روحانی تبرّع در آیین بهائی است.  قصور و اهمال محافل در آموزش احباء همانند اینست که نفوس را عمداً از برکت ها و مزیّت‌های معنوی، حاصل از بخشش در راه پروردگار، محروم و بی‌نسیب ساخت. (ترجمه غیر رسمی)

بیت العدل اعظم الهی

احباء باید  حتماً تشویق شوند وحتی انگیخته گردند تا از تشکیلات، و مؤسسات ملّی امری، حمایت مالی کنند.  امّا تحت هیچ شرایطی آنها نباید ملزم به انجام باشند.  (ترجمه غیر رسمی)

حضرت شوقی افندی

 

این بیان مبارک بصراحت نشان می‌دهد که مسئولیت محافل روحانی فقط یادآوری احباء نیست که صندوق تبرّعی در میان است، خیر، بلکه تعلیم و تربیت مؤمنین جمال مبارک به "تعالیم روحانی" تبرّعات بهائی می‌باشد. گویا رازی در این مطلب نهان است و از اسرار حیات حقیقی صحبت میکند که هر فرد باید خود آن را بیابد.  محافل باید همانند حکیمی فاضل احباء را در این سفر مشایعت کنند.

پند حکیم محض صواب است و عین خیر  -  فرخنده آن کسی که به سمع رضا شنید

 

-----البته در نشریّه های قبلی چشمه خروشان تا حدودی با این "تعالیم روحانی" آشنا شدیم.  مثلاً در مورد اهمیّت پرورش سخاوتمندی، و یا رشد ظرفیت در فداکاری، یا ترقی روحیهٔ ایثار و خدمت فعالانه در امرالله که همه این تمرینها فقط برای اینست که بتوانیم قلب خود را به سوی "تأییدات الهی، ارتفاع شأن، عزت نفس، و رشد معنوی" باز کنیم.  دچار باید بود وگرنه زمزمه حیات میان دو حرف حرام خواهد شد!

 

اگر چه منحنی آب بالش خوبی است، برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر

همیشه فاصله ای هست!  دچار باید بود، و گرنه زمزمه حیات میان دو حرف، حرام خواهد شد.

حضرت شوقی افندی، ولی عزیر امرالله

 

درست همانطوری که مؤمنین جمال مبارک، در قبال مسؤلیت خود نسبت به صندوق تبرعات بهائی با کشمکشهای درونی روبرو هستند، به همین ترتیب هم خزانه‌داران محترم محفل روحانی با چالشهای شخصی خود روبرو می‌باشند.  چالش مؤمنین اینست که ترس خود را تسخیر کنند تا بتوانند فداکارانه در ایثار تبرّعات اشتراک کنند بدون اینکه به خود و وابستگان خود صدمه زنند. خزانه‌داران محفل روحانی هم باید تلاش کنند و خودشان را به میزان و تعادلی معنوی برسانند و ترس خود را در ادای آموزش احباء کنترل نمایند. چالش آنها اینست که باید آموزش را بدون اعمال اجبار و در شأن تعالیم بهائی بدون صدمه به مواضین تعالیم بهايی د جامعه پیش برند.

احساس می‌کنم باید به شما عزیزان یادآور شوم که همواره به خاطر بسپارید: اساسی‌ترین رکن تبرّع به صندوق بهائی اینستکلیه تبرّعات باید با طبعی خالص و موکداً داوطلبانه تقدیم شود.  برای همه نفوس باید واضح و آشگار گردد که تحمیل اجبار به هر شکلی که باشدخفیف یا غیرمستقیمتیشه‌ای است محکم به ریشۀ همان تعالیمی که تبرّعات بهائی در روز نخست بر آن بنیان گشت. (ترجمه غیر رسمی)

حضرت شوقی افندی

 

جوامع بهائی که با فقدان آموزش و تعلیم و تربیت در ضمینۀ تبرّعات بهائی روبرو هستند، احباء بشکل عمومی اشتراک نمی‌کنند.  آنها از "تعالیم روحانی" ایثار عمومی در دور بهائی مطلع نیستند. بنابراين فقدان تعليم و تربيت منجر به نا متعادلی در اشتراک عمومی می‌گردد.  در این جوامع عموماً چند مؤمن همیشگی مبالغی هنگفت به صندوق بهائی تقدیم می‌کنند و عده‌ای کثیری هم ابداً شرکت نمی‌نمایند، زیرا معارف به تعالیم نیستند.  گروه اوّل چون فداکاری می‌کنند معمولاً در زندگی شخصی خود بطور موجزه آسا شکوفا می‌شوند، در حالی که گروه دوّم در تقلاست.  ما برای رشد معنوی خود هیچوقت نباید از این اوضاع راضی باشیم؛ جامعه ما باید کوشش کند که متّحداً به این خدمت نائل شود.

شأن تبرّعات به صندوق به درجه و میزان فداکاری فرد، روح ایثار وی در حالت تبرّع، و اشتراک عمومی احباء در این خدمت است.  [ترجمه‌غیررسمی]  

بیت العدل اعظم الهی

 

داستان گلوریا فیضی در مورد یکی از جوامع بهائی آفریقا به حقیر کمک کرد قدرت توانای اتحّاد و اشتراک دسته جمعی در تبرّعات بهائی را بهتر درک کنم. ایشان حکایت می‌کند در یکی از ضیافات‌های نوزده روزه در یکی از شهرهای قاره آفریقا، خزانه‌دار محفل روحانی موارد آموزشی در اهمّیت تبرّعات دسته‌جمعی به صندوق بهائی را ارائه کرد و توضیح داد چگونه مشارکت عمومی باعث جاذب تأییدات الهی و جلب یاری از ملاء اعلی می‌گردد. این جامعه بهائی تا آن زمان مشارکت عمومی و دسته جمعی را تجربه نکرده بود.  اما آن روز، پس از تلاوت بیانات الهی در مودر تبرّعات همه و همه، منجمله اطفال، در خلوت خود رفته تصمیم گرفتند در تقدیم اعانات قدمی بردارند. در پایان ضیافت، خزانه‌دار تمام پاکت‌ها را در اتاقی جداگانه باز کرد و تبرّعات را شُمرد.  سپس اعلام کرد که جمعاً سه دلار و ده سنت جمع آوری شده.

 

اعضای مسن تر آنشب از مقدار اعانات بسیار ناامید گشتند و قبطه خوردند که جامعه‌شان دیگر قادر نخواهد بود برنامه های محفل را عملی کند و کلام یابهی‌الابهی را در آن دیار بلند کند.  آنها مطمئن بودند که با این بودجه محدود نمی‌توان ترویج امرالله کرد و بهیچ وجه امکان تبلیغ امر را نخواهند داشت.  امّا در آن ضیافت نوجوانی دوازده ساله نشسته بود و گوش می‌داد.  او بلند شد و اظهار کرد: "اگر ملاء‌اعلی گفته که ما میتوانیم با سه دلار و ده سنت عَلم یابهی‌الابهی را در این دیار بلند کنیم، پس یعنی می‌توانیم!"

 

       چشم سعدی در امید روی یار  -  چون دهانش دُر فشانی می‌کند

هم بود شوری در این سر بی خلاف  -  کاین همه شیرین زبانی می‌کند

 

قبل از خروج از ضیافت و خداحافظی، منشی محفل روحانی تصمیم گرفت یک کتاب بهائی خریده در راه منزل بخواند. آن روز هوا بسیار بارانی بود و منشی تصمیم گرفت با اتوبوس حرکت کند. اتوبوس پر از مسافر شده بود. در یکی از ایستگاه‌ها مردی سوار شد که خیس آب بود و یکسره آمد کنار منشی محفل نشست.  منشی غرق مطالعه بود و اعتنائی به آن مرد مسافر نکرد.

 

غروب بود، صدای هوش گیاهان به گوش می‌آمد.  مسافر آمده بود، و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود!

دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است.   تمام راه به یک چیز فکر می‌‌کردم، و رنگ دامنه‌ها هوش از سرم می‌برد.

پس از چند ایستگاه آن مرد از منشی محفل روحانی پرسید: "ببخشید خانم! این چه کتابی است شما می‌خوانید."  منشی سرس را بلند کرد و گفت: "این یک کتاب بهائی است" و بعد به مطالعه خود ادامه داد.  پس از گذشت چند ایستگاه آن مرد مسافر دوباره از منشی پرسید: "بهائی یعنی چه؟"  منشی کتاب را به آرامی بست، کنار گذاشت، و معلوماتی عمومی در باره امر مبارک به ایشان داد و مرد مسافر مسرور و خشنود شد و با لبخندی پر مهر به منشیگفت: "من امروز چقدر خوش شانس بودم که اتوبوس گرفتم و با دین بهائی آشنا شدم. این اوّلین باری است که در هفت سال گذشته اتوبوس می‌گیرم!  پس این قسمت من بوده."

 

نگاه مرد مسافر به روی زمین افتاد، "چه سیب‌های قشنگی! حیات نشئه تنهایی است."  و میزبان پرسید:

قشنگ یعنی چه؟   - قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال  -و عشق، تنها عشق ترا به گرمی یک سیب می‌کند مأنوس.

و عشق، تنها عشق   -مرا به وسعت اندوه زندگی‌ها برد،  -مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.

همین مرد مسافر سردبیر یک روزنامه بسیار مشهور در همان شهر بود. قبل از پیاده شدن رو بمنش کرد و گفت: "آیا شما می‌توانید این کتاب را به من قرض بدهید و اجازه دهید از جامعه بهائی دیدار کنیم."  یک هفته بعد، سردبیر روزنامه عکاس و خبرنگاری به جامعه بهائی فرستاد و ایشان مشغول به نوشتن یک سری مقاله‌های مختلف در مورد دیانت بهائی شدند.  در آخر ۱۴ مقاله پی در پی درمورد باورها و اعتقادات بهائی در سطح کشور منتشر کردند. همزمان با این مقاله‌ها سردبیر روزنامه، تالار بزرگ آژانس روزنامه خود را برای تشکیل گفتمان‌های مختلف در مورد امر، باز نمود و از طریق همکارا و آشنایان خود دو برنامه مفصل رادیو و دو برنامه تلویزیون در مورد آئین بهائی تشکیل داد.  حال برمیگردیم به فرمایشات آن پسر دوازده ساله  و می‌بینیم که سه دلار و ده سنت تبرّعات چنانچه دسته جمعی و با اتحاد باشد محرّگ چاپ ۱۴ مقاله روزنامه، و ضبط دو برنامه رادیو و دو برنامه تلویزیون و بلند کردن عَلم یابهی‌الابهی در آن دیار و ترویج امر مبارک حضرت بهاءالله در آن مملکت شد.  این داستان شهادت میدهد به قوهّ نهفته در اتّحاد و مشارکت دسته جمعی که جاذبه تأییدات الهی است.

 

در آب‌های جهان قایقی است و من  -مسافر قایق هزارها سال است  -سرود زنده دریانوردهای کهن را

به گوش روزنه‌های فصول می‌خوانم و پیش می‌رانم.  مرا سفر به کجا می‌برد؟

 

شخصاً برای این فانی، وقتی خزانه‌دار محفل در ضیافت فقط گزارش به خرجها و صورتحسابهای آب و برق میدهد، تصورات این حقیر خواه نا خواه به سوی آن می‌رود گه مقصود اصلی از تبرّعات پرداخت هزینه‌های آب و برق است.  امّا هنگامی که خزانه‌دار محفل تلاوت آثار بهائی پیرامون ایثار، بخشندگی، و روحیه فداکاری می‌کند مشام حقیر خواه نا خواه به رایحه عطرآگین آیات الهی منجذب می‌گردد و یاد آور امتياز یکتای معنوی همه ماهاست که، برای تکامل جامعه بشریّت، می‌توانیم تبرّع دهیم. شاید به همین دلیل باشد که بیت‌العدل اعظم الهی آموزش در تبرّعات را "وظیفهء مستقیم و اجتناب ناپذیر محافل روحانی محلی و ملّی" می‌دانند و به " عدم تعلیم و تربیت" هشدار میدهند.

قصور و اهمال محافل در آموزش احباء مثل اینست که نفوس را عمداً از برکت و مزیّت‌های معنوی حاصل از بخشش در راه پروردگار محروم و بی‌نسیب ساخت.  (ترجمه غیر رسمی)

بیت العدل اعظم الهی

 

می‌توانم با اطمینان بیان کنم که هیچ محفل مقدّس روحانی، تحت هیچ شرایطی، مایل نیست که مؤمنین امر را از برکت‌هایمعنوی، حاصل از بخشش در راه پروردگار، محروم و بی نسیب سازد.  بنابراین محافل روحانی باید برنامه‌ریزی نمایند و کوشش کنند تا موانعی که خزانه‌دار را از آموزش احباء باز می‌دارد از میان بردارند.  حقیر بعنوان یک خزانه‌دار اسبق که با "مسئولیت مستقیم و غیر قابل اجتناب" خود با سختی‌های دشواری روبرو بودم امروز با نیّتی صمیمی و بی‌پرده در این شماره تجربیات شخصی خود را بازگو می‌کنم و با همه خزانه‌داران همدردی می‌نمایم.  خوانندگان این اوراق باید در نظر داشته باشند که این حکایت، تجربیات شخصی و ادراک فردی است و احتمالاً با حقیقت در آثار بهائی مقایرت دارد.  سالکان این وادی باید حقایق را خود از کنه بیانات مبارک استخراج نمایند.

در ابتدای این مقاله ذکر شد که سخت‌ترین چالش خزانه‌دار محفل روحانی ترس از عبور خط بسیار باریکی است میان آموزش معنوی و سخنرانی‌هایی که اجبار تحمیلی و اِعمال فشارهای وجدانی بر مؤمنین دارد.  خزانه‌دار باید تلاش کند تا این وحشت درونی مهار شود، زیرا این وحشت می‌تواند مانع جلوگیری ویدر انجام وظائف روحانی او گردد. هنگامی که افکار خزانه‌دار بر اجتناب از اجبارهای تحمیلی است برای او دشوار می‌شود به طور آشکار با احباء و جامعه صحبت کند، به طوری که اغلب خزانه‌دارها ترجیح می‌دهند چیزی نگویند گه آب از آب تگان نخورد و بجای تعلیم و تربیت گزارشهایی درمورد هزینه‌های آب و برق به اطلاع احباء می‌رسانند. این تصمیم خزانه‌دار تدریجاً احباء و جامعه را از "مزایای معنوی" تبرّعات محروم می‌کند. اما یک خزانه‌دار مطلع آیات حضرت شوقی افندی، چه ترس و وحشتی می‌تواند داشته باشد در مقابل چنین چارچوبهء شیوا و فصیحی که حضرتش پیرامون تعلیم و تربیت به محافل داده‌اند؟ قلم مبارک چهار اصل ساده و مهم را تعیین کرده که باید "جنبهء عمومی داشته باشد،" "کلمات آن با دقت انتخاب شده باشد،" "نفوس را الهام بخشد،" و "با لحن موقّر بیان گردد."

...درخواست تبرّعات در صورتی که جنبهء عمومی داشته باشد، کلمات آن با دقت انتخاب شده باشد، نفوس را الهام دهد، و با لحن موقّر بیان گردد البته که همیشه و در همه شرایط مورد استقبال است؛ امّا تصمیم گیری در تبرع به صندوق باید کاملاً به صلاحدید هر فرد مؤمنچه زن چه مردگذاشته شود که حالت، مقدار، و هدف تبرّع خود را با وجدان خود تعیین کند. ‌(ترجمه غیر رسمی)

حضرت شوقی افندی

 

خزانه‌داری که "کلمات را با دقت انتخاب" می‌کند و با جامعه خود با عشق، صداقت و در کمال توکل روبرو می‌شود مطمئناً در فعالیتهای آموزشی خود جاذب تأییدات الهی می‌گردد. با این که بصراحت فرموده‌اند آموزش و تعلیم و تربیت احباء در تبرّعات به صندوق، "مسئولیت مستقیم و غیر قابل اجتناب" محافل مقدّس روحانی است، مرّبی و سخنران در آموزش آثار حتماً نباید فقط و فقط شخص خزانه‌دار باشد.  مادام که آموزش مستقیماً تحت نظارت محفل روحانی باشد، محفل می‌تواند شخص دیگری را برای این کار انتخاب نماید. بیانات حضرت شوقی افندی و بیت‌العدل اعظم الهی در این نشریه می‌تواند راهنمای خزانه‌دار و نمایندگان آموزشی جامعه باشد.

 

کدام راه مرا می‌برد به باغ فواصل؟    -عبور باید کرد    -صدای باد می‌آید، عبور باید کرد.   

و من مسافرم، ای بادهای همواره!   -مرا به وسعت تشکیل برگ‌ها ببرید.    -مرا به کودکی شور آب‌ها برسانید.   

و کفش‌های مرا تا تکامل تن انگور   -پر از تحرک زیبایی خضوع کنید.

همزمان با مسؤلیت روحانی احباء در قبال تبرّعات به صندوق، وظیفهء مستقیم و اجتناب ناپذیر محافل روحانی محلی و ملّی در قبال تعلیم و تربیت احباء با تعالیم روحانی تبرّع در آیین بهائی است. قصور و اهمال محافل در آموزش احباء همانند اینست که نفوس را عمداً از برکت و مزیّت‌های معنوی، حاصل از بخشش در راه پروردگار، محروم و بی‌نسیب ساخت.  (ترجمه غیر رسمی)

بیت العدل اعظم الهی

 

bottom of page